من وخدا
ميدوني وقتي خدا داشت بدرقه ات مي کرد بهت چي گفت ؟
جايي که ميري مردمي داره که مي شکننت نکنه غصه بخوري من همه جا باهاتم .
تو تنها نيستي . توکوله بارت عشق ميزارم که بگذري،
قلب ميزارم که جا بدي،
اشک ميدم که همراهيت کنه،
و مرگ که بدوني برميگردي پيشم.
نظرات شما عزیزان:
لبخند
صبح می دمد . آفتاب طلوع می کند . چشمان مخمور آهسته باز می شود و لبخندی ظریف بر لبان غنچه مثال نقش می بندد ...
درخشیدن ماه و شکفتن غنچه و چشمک ستاره و خنده ی برق و قهقهه ی کبک نمونه ای از لبخند لبان لعل است .
لبخند جلوه ی شادی و خرسندی است .
تبسم عشق و عاطفه ی خوابیده را بیدار می کند و دل را از امید سرشار می سازد .
پس از نگاه لبخند نخستین اعلان مهر و محبت است .
خداوند می خواست امواج عشق را نشان دهد لبخند را آفرید ...
هنگامی که ستاره ی عشق پاک در دل طلوع می کند سیمای تبسم از گوشه ی لب نمودار می شود .
تبسمی که بر کنج لبان گلگون نمودار می شود آیتی از حسن و طنازی را نشان می دهد ...
دوشیزه ای که با لبخندی ظریف چهره ی زیبا را آرایش می دهد به آرایش دیگری نیاز ندارد .
ای دختر پاک سرشت !!!
زنهار همه جا و با همه کس لبخند نکنی ! یک لبخند نا به هنگام مقدمه ی یک عمر تیره بختی است ...